90/12/13
11:52 ص
بسماللهالرّحمنالرّحیم
خداى متعال را سپاسگزاریم که نفسهاى گرم و دلهاى بانشاط جوانان قم، به مناسبت نوزدهم دى، یک بار دیگر فضاى این حسینیه را معطر کرد. یقیناً آگاهى و بیدارى و بصیرت مردم عزیز قم و پاسخى که آنها با همهى وجود خودشان به حوزهى علمیه و به مرجع تقلیدشان دادند، یک حادثهى ماندگار در طول تاریخ است و خواهد ماند.
اگر ما حادثهى نوزدهم دى را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، شگفتآور نیست و سخنى به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعهى بشرى و این عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثیر متقابل است. حوادث بر روى هم تأثیر میگذارد و زنجیرهى حوادث تاریخى، وقایع بزرگ را به وجود مىآورد. اگر اینجور تصویر کنیم صورت مسئله را، که حرکت مردم قم در روز نوزدهم دى در سال 56 یک جرقهاى بود در فضاى ظلمانىِ عجیبِ خفقانِ آن روز - که شرح اختناقى که آن روز در کشور وجود داشت و همه دنیاى بهاصطلاح طرفدار آزادى، پشتیبان آن خفقان بودند و از حکمرانان و سلطهگران مستبد و دیکتاتور با همهى وجودشان دفاع میکردند، کتابهاى زیادى لازم دارد - در یک چنین فضائى، این خونهاى پاکى که در چهارمردان قم ریخته شد و حرکت عظیم مردم قم را در روز نوزدهم دى پدید آورد، جرقهاى بود که در حقیقت اصابت کرد به انبار و آذوقهى ذخیرهى عظیم ایمانىِ این مردم، و ناگهان فضا را منقلب کرد.
اگر حادثهى نوزده دى قم نمیبود، آن حوادث گوناگون شهرستانها و سلسلهى اربعینها که مردم را به میدان مبارزه کشاند، به وجود نمىآمد. اگر آن تحولات و آن حوادث نبود، 22 بهمن به وجود نمىآمد، انقلاب اسلامى به پیروزى نمیرسید. انقلاب اسلامى به پیروزى رسید، چالش با استکبار شروع شد، هیبت استکبار شکست، هیبت آمریکا و صهیونیسم شکست. اگر این شکسته شدن هیبت پوشالى ابرقدرتها - که با هیبتِ خودشان بیش از واقعیت وجود خودشان در دنیاى انسانها تصرف میکنند - مسلمانها را در کشورهاى مختلف به فکر انداخت و بیدار کرد، ایستادگى مردم ایران، مظلومیت ملت ایران در حوادث مختلف، در جنگ تحمیلى، در دوران سختِ توأمان دفاع مقدس و تحریم - اینکه ملت ایران اینجور محکم ایستادند، با ثبات پیش رفتند - ملتها را تکان داد. اگر این ثبات نبود، اگر این ایستادگى نبود، اگر این به چالش کشیدن هیبت دروغین ابرقدرتها نبود، ملتها وارد میدان نمیشدند؛ بیدارى اسلامى به وجود نمىآمد؛ این حوادثى که امروز منطقه را دارد دگرگون میکند و نقش جدیدى میزند، به وجود نمىآمد. حوادث از یک نقطه شروع میشود و زنجیرهوار پیش میرود. اگر استقامت بود، صبر بود، تداوم در راه بود، استمرار عمل بود، آن وقت همهى خیرات و همهى برکات بر آن مترتب میشود.
ایستادگى شرط اول است. ملتها در راهى که شروع میکنند، باید استقامت کنند؛ «فلذلک فادع و استقم کما امرت».(1) در قرآن کریم، دستور استقامت به نبى مکرم اسلام در جاهاى متعددى داده شده است؛ سرّش همین است. باید ایستاد، باید ثبات بهخرج داد، باید راه را گم نکرد، هدف را همواره در مقابل چشم داشت و بهطور مستمر باید پیش رفت. اگر این شد، پیروزىها پىدرپى پیش خواهد آمد؛ همچنان که براى ملت ایران پیش آمده است.
ملت ایران این تجربهى بزرگ را امروز در مقابل ملتهاى دیگر قرار داده است؛ تجربهى موفقیتِ ناشى از دو عامل بصیرت و صبر. بصیرت یعنى گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بیراههها و کجراههها نشدن، تأثیر نپذیرفتن از وسوسهى خناسان و اشتباه نکردن کار و هدف. و صبر یعنى ایستادگى. نسلها دست به دست به یکدیگر تحویل میدهند. امروز به حول و قوهى الهى نسل جوانى در کشور ما حضور دارد که دوران انقلاب را ندیده است، دوران جنگ را درست درک نکرده است، اما در عین حال با همان روحیه، با همان احساس، با همان انگیزه، با همان تصمیم قاطع، در میدان ایستاده است؛ این خیلى مهم است، این هنر انقلاب اسلامى است. باید عوامل این ایستادگى و این بصیرت را در میان خودمان تقویت کنیم.
دو چیزِ به هم پیوسته وجود دارد که اینها زنجیرههاى اقتدار ملت را تشکیل میدهد: یکى تصمیم قاطع نظام مقدس جمهورى اسلامى است بر عدم انحراف، عدم تسلیم، ایستادگى کردن در مقابل زیادهخواهى و زورگوئى از سوى ابرقدرتها و از سوى استکبار. نظام اسلامى به مجموع خود، با هویت جمعى خود، بهطور قاطع میداند چه کار میکند و راه را انتخاب کرده است و ایستاده است. این، عامل اول. عامل دوم، حضور هوشمندانه و مصممانهى مردم وفادار. اگر این دو از هم جدا میشدند، اگر مسئولان نظام و مدیران کشور بودند، اما مردم در صحنه نبودند، یقیناً کار پیش نمیرفت. اگر مدیران نظام دچار اختلال میشدند در نیت خود، در تشخیص خود، در فهم خود، در تصمیمگیرى خود در مقابل لشکر متراکم کفر و ضلالت که در مقابلشان صف کشیدهاند، یقیناً این در اختلال نظام تأثیر میگذاشت؛ مردم را هم از صحنه خارج میکرد. این دو عامل با یکدیگر هست، امروز هم هست و انشاءالله در آینده هم خواهد بود. با وجود این دو عامل، هیچکدام از ضربهها و ترفندها و کیدها و توطئههاى دشمن در این ملت اثرى نخواهد گذاشت.
امروز جبههى مقابل ما - که سردمدار آن جبهه هم آمریکا و صهیونیستهایند - به تمام طرقى که میتوانسته است متوسل و متشبث بشود، متشبث شده؛ از تمام راهها که میتوانسته براى مقابلهى با ملت ایران بهرهگیرى کند، بهرهگیرى کرده است، براى اینکه بتواند این دو عامل، یعنى عامل تقویت کنندهى نظام، و عامل ایستادگى مردم در صحنه را تضعیف کند و از بین ببرد. خودشان هم همین را تصریح میکنند؛ میگویند این تحریمهائى که ما بر علیه ایران تصویب و اجرا میکنیم - و با عناد کامل دنبال میکنند - براى این است که مردم را خسته کنیم، مردم از صحنه خارج شوند، مردم به نظام اسلامى پشت کنند. یا این کار صورت بگیرد، یا در ارادهى مسئولین رخنه به وجود بیاید؛ مسئولین در محاسباتِ خودشان تجدیدنظر کنند. تعبیر آنها این است: میگویند میخواهیم مسئولین جمهورى اسلامى احساس کنند که هزینهى تصمیمگیرىهاى آنها بالاست. این یعنى رخنه ایجاد کردن در ارادهى مسئولین کشور. با همهى توانشان، با همهى ترفندهائى که بلدند، دارند این دو کار را دنبال میکنند. یا در مردم ایجاد تردید کنند و مردم را از نظام جدا کنند، یا در مسئولین ایجاد تردید کنند و مسئولین را وادار کنند که در تصمیمهاى خودشان تجدیدنظر کنند. اشتباه کردند؛ هیچکدام را نمیتوانند انجام دهند.
یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابىطالب و محاصرهى اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاههاى بدمحاسبهگر خیال میکنند ما امروز در شرائط شِعب ابىطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابىطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در شرائطى هستیم که ملت ما نشانههاى پیروزى را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیک شده است؛ به بسیارى از مراحل پیروزى، با سرافرازى دست پیدا کرده است. امروز مردم ما را از محاصرهى اقتصادى میترسانند؟ با این حرفها، با این ترفندها میخواهند مردم را از صحنه بیرون کنند؟ مگر چنین چیزى ممکن است؟ امروز میخواهند در ارادهى مسئولین اختلال ایجاد کنند؟ «قل هذه سبیلى ادعوا الى الله على بصیرة انا و من اتّبعنى»؛(2) این راهى است که با بصیرت انتخاب شده است، این راهى است که با مجاهدت باز شده است، این راهى است که با خون عزیزترینها هموار شده است. ما از این راه رفتیم، به قلههائى هم دست پیدا کردیم. ما متوقف نمیشویم، انشاءالله پیش میرویم؛ ولى تا امروز هم به قلههاى بسیارى دست پیدا کردهایم. جمهورى اسلامى، امروز کجا، بیست سال و سى سال قبل کجا؟ دشمنان جمهورى اسلامى، هیمنه و باد و بروتِ آن روزشان کجا، ضعف و انکسار امروزشان کجا؟ اینها نشانههائى است که ملت ایران را تشویق میکند. نخیر، در ادامهى راه اسلام - که راه خداست، راه دین است، راه سعادت دنیا و آخرت است - ارادهى مسئولین همچنان مستحکم خواهد ماند؛ مردم هم امروز و در آینده، پاى ثابت این حرکت عظیم خواهند بود.
یکى از جاهائى که مردم میتوانند حضورشان را نشان بدهند، همین انتخابات است. نه از حالا، از مدتى قبل شروع کردهاند؛ که شاید کارى کنند که در این انتخابات، حضور مردم کم شود. میشنوید دیگر، مىبینید؛ حالا در آن مقدارى که به گوش مردم میرسد، به چشم مردم میرسد، در مطبوعات و در رسانههاى گوناگون، دشمنان ما، از آن صدر گرفته است، که مرکز و قرارگاه فرماندهى جبههى کفر و استکبار است، تا این پادوها و ایادى کوچک و پیادهنظامشان که همه جا پخشند - اینجا هم هستند، بیرون هم هستند - همهى تلاششان این است که کارى کنند که مردم در این انتخابات شرکت نکنند. من با تجربهاى که از رفتار این مردم دارم، و با اعتمادى که به لطف خداى متعال دارم، پیشبینى میکنم که به لطف الهى، به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، حضور مردم در این انتخابات، یک حضور دشمنشکن خواهد بود و با این انتخابات، خون تازهاى به پیکر انقلاب و کشور و نظام جمهورى اسلامى دمیده خواهد شد؛ حرکت تازهاى براى او پیش خواهد آمد، نشاط تازهاى پیدا خواهد کرد؛ همچنان که همهى انتخاباتها همین جور است. انتخابات مظهر حضور مردم است؛ مظهر دخالت مردم در سرنوشت خود است.
البته آفتهائى وجود دارد؛ باید سعى کنیم این آفتها پیش نیاید. مردم ما و کشور ما از انتخابات سال 88 بهترین خاطرهها و بدترین خاطرهها را دارند. بهترین خاطرهها حاصل حضور عظیم چهل میلیونى مردم پاى صندوقهاى رأى بود، که دنیا را خیره کرد؛ بدترین خاطرهها مربوط به جرزنىهاى سیاسى یک عده آدم نادان، ناباب و بعضاً معاند در قضیهى انتخابات بود. خب، در هر قضیهاى، در هر حادثهاى ممکن است یک عدهاى قبول نداشته باشند، معترض باشند. چگونه باید اعتراض را نشان داد؟ قانون، راه معین کرده است. چرا قانونشکنى کنند؟ چرا براى مردم هزینه درست کنند؟ چرا کشور را دشمنشاد کنند؟ چرا برنامههائى را که عفونت تصمیمگیرىها و ترفندهاى دشمن از آن بلند و آشکار است، اجرا کنند؟ قانون، راه معین کرده است. آنجا ما گفتیم، به همه هم گفتیم، همهى اطراف قضیه هم ملزم بودند که بر طبق آنچه که گفته شده است - که مرّ قانون است - عمل کنند. چرا نکردند؟!
آنها کارى از پیش نبردند. و تا این ملت توى صحنهاند، تا این پیوند وجود دارد، هیچ کس در این کشور، در کارهاى خلاف، کارى از پیش نخواهد برد. کارى از پیش نبردند و نمیبرند، اما براى کشور هزینه درست کردند، براى ملت هزینه درست کردند؛ چرا؟ با آن انتخابات باشکوه و پرعظمت، میشد کشور این هزینه را تحمل نکند.
عوامل گوناگونى وجود داشتند. باید این براى ما تجربه باشد، باید درست باشد، باید همه مراقب باشیم. انتخابات مظهر حضور مردم و محصول آن، مظهر رأى مردم و خواست مردم است؛ باید به آن احترام گذاشت.
انتخابات باید سالم باشد، رقابتى باشد. رقابت غیر از خصومت است، رقابت غیر از تهمتزنىِ متقابل است؛ اینها را باید همه مواظب باشیم. رقابت این نیست که کسى اثبات خود را متوقف بر نفى دیگرى بداند. رقابت این نیست که کسانى بیایند براى جلب نظر مردم، وعدههاى خلاف قانون اساسى، خلاف قوانین عادى بدهند؛ اینها نباید باشد. کسانى که وارد عرصهى انتخابات میشوند، چه از طرف مجریان و مسئولان، چه از طرف کسانى که نامزد میشوند، بایستى به آداب و شروط یک حرکت عمومىِ سالم پایبند باشند، متعهد باشند؛ این لازم است.
مجریان باید تمام سعى خودشان را بکنند که امانتدارى کنند. خوشبختانه انتخاباتهاى ما در طول این سالهاى متمادى - این همه ما انتخابات داشتیم؛ بیش از سى انتخابات در این سى و دو سال - انتخابات سالمى بودند. برخى اوقات بعضىها ادعا کردند که انتخابات ناسالم است؛ ما فرستادیم تحقیق کردند، تدقیق کردند - هم در زمان حیات مبارک امام (رضوان الله علیه)، هم بعد از آن - دیدند نه، ممکن است گوشه و کنار تخلفاتى باشد، اما چیزى که انتخابات را ناسالم کرده باشد، نتیجهى انتخابات را تغییر بدهد، مطلقاً اتفاق نیفتاده؛ همانى که مردم انتخاب کردند، در بیرون واقع شده است. باید سعى کنند انتخابات سالم باشد؛ این به عهدهى مجریان است؛ چه مجریان در دولت و وزارت کشور، چه در دستگاه شوراى محترم نگهبان.
باید مراقبت کنند. هیچ چیزى از قانون بالاتر و عزیزتر نیست. در دنیا معروف است، میگویند قانون بد هم از بىقانونى بهتر است. بعید نیست آدم این را قبول داشته باشد؛ چون بىقانونى، هرج و مرج است؛ قانون بد لااقل یک ضابطهاى است؛ خب، انسان اصلاحش میکند. خوشبختانه قوانین انتخاباتى ما قوانین خوبى است؛ ممکن است بعدها کاملتر و بهتر هم بشود.
کسانى هم که وارد عرصهى انتخابات میشوند، باید یک تقیداتى، تعهداتى داشته باشند. این، خطاب به همهى کسانى است که به عنوان نامزد وارد عرصهى انتخابات میشوند، و خطاب به همهى مردم است. مردم عزیزمان در سراسر کشور این رفتارها را در نامزدهاى انتخابات تفرس کنند، دنبال کنند، دقت کنند. نامزد انتخابات باید با قصد خدمت وارد شود. اگر با قصد قدرتطلبى و جمعکردن پول و مسائل گوناگون و انگیزههاى ناسالم دیگر وارد شود، به کشور خدمت نمیکند. نامزد انتخابات باید با انگیزهى خدمت وارد شود؛ این را باید تشخیص داد، باید فهمید، باید حدس زد. اگر چنانچه نامزدها به مراکز ثروت و قدرت متصل شوند، کار خراب میشود؛ همچنان که امروز در بهاصطلاح دموکراسىهاى دنیا، در آمریکا و غیر آمریکا این رسم هست؛ کمپانىها و پولدارها به نامزد انتخابات در ریاست جمهورى یا در انتخابات کنگره پول میدهند، ولى او در مقابل آنها متعهد است. آن رئیس جمهورى که با پول دستگاههاى گوناگون و مراکز ثروت سر کار بیاید، در مقابل آنها متعهد است. آن نمایندهى مجلسى که با پول فلان شرکت و فلان کمپانى و فلان ارباب و فلان پولدار توى مجلس بیاید، مجبور است آنجائى که آنها لازم میدانند، قانون جعل کند، قانون بردارد، توسعه و تضییق در قانون بکند. این نماینده به درد مردم نمیخورد. نه باید به مراکز ثروتهاى شخصى متصل بود، و نه به طریق اولى به ثروتهاى عمومى. کسى بیاید از پول بیتالمال مصرف کند، براى اینکه به وکالت مجلس برسد؛ این دو برابر اشکال دارد، اشکال مضاعف دارد. اینها را باید مردم مراقب باشند. البته هر کسى را هم نمیشود متهم کرد. بگوئیم آقا این وابستهى به فلانجاست، این وابستهى به فلان کس است، این فلان پول را خرج کرده؛ باید اینها هم روشن شود، باید ثابت شود.
مردم باید چشمها را باز کنند، ملتفت باشند. خوشبختانه مردم ما بیدارند. افرادى که میتوانند انسان را خاطرجمع کنند، بین انسان و خدا حجت براى انسان درست کنند، انسان به اینها اطمینان کند؛ آنجائى که خودش میتواند تحقیق کند، تحقیق کند. اینها لازم است. باید دقت شود. انشاءالله انتخابات خوبى انجام بگیرد؛ انتخابات پرشور، با حضور مردم. مردم درست بشناسند، درست انتخاب کنند و انشاءالله مجلسى تشکیل شود باب نظام اسلامى. و به لطف الهى انشاءالله همین جور هم خواهد شد.
ما اگر از خدا بخواهیم، وارد بشویم، تک تک ما احساس مسئولیت کنیم، قصدمان این باشد که نظام اسلامى و اسلام و ملت ایران را سربلند کنیم، خوشبخت کنیم، سعادت براى دنیا و آخرتمان فراهم کنیم، راه الهى بسته نیست. ما اگر چنانچه قدم برداریم، خداى متعال راه را باز میکند؛ عمده این است که ما همت کنیم، تصمیم بگیریم، بنا بگذاریم.
من مطمئنم که این انتخابات براى ملتهاى دیگر هم یک نشانهاى است. براى همین هم هست که دستگاههاى خبیث استکبار، از آمریکا و انگلیس و صهیونیستها و دیگران، دارند مرتباً تلاش میکنند که این انتخابات را به یک جورى خراب کنند، مخدوش کنند. کشورهاى دیگر نگاه میکنند ببینند این پیشکسوت انتخاباتى و انقلابى - که ملت ایران است - چه کار خواهد کرد. ملت ایران در این زمینه، جزو پیشکسوتهاست. ملتهاى دیگر نگاه میکنند ببینند انتخابات در ایران به کجا خواهد رسید. استکبار دوست دارد که انتخابات در کشور ما آنچنان بشود که ملتها را مأیوس کند. ...(3) خب، شما دیگر حرف آخر را گفتید! «مرگ بر آمریکا» همان حرف آخر است.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، تفضلات خودت، هدایت خودت، رحمت خودت، دستگیرى خودت را شامل حال این ملت عزیز بگردان. پروردگارا! جوانان ما را مورد نظر حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده. روزبهروز پیروزىهاى ملت ایران را روزافزون بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
90/12/13
9:53 ص
یکى از شاگردان آیت الله مرعشی نجفی(ره) نقل مىکند که آن مرحوم به طلاب میفرمودند: علت آمدن من به قم این بود که پدرم (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت علی (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند، شبی در حالت مکاشفه حضرت را دیده بود که به ایشان میفرمایند: سید محمود چه میخواهی؟ عرض میکند: میخواهم بدانم قبر حضرت فاطمه زهرا(س) کجا است تا آن را زیارت کنم. حضرت فرمود: من که نمیتوانم (بر خلاف وصیت آن حضرت) قبر او را معلوم کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه زهرا(ع) را به فاطمه معصومه (س) عنایت فرموده است، پس هر کس بخواهد حضرت زهرا(ع) را درک کند به زیارت فاطمه معصومه(س) برود. آیت الله مرعشی میفرمودند: پدرم مرا سفارش می کرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو یه زیارت آن حضرت برو. لذا من بهخاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه(س) و ثامن الائمه(ع) به ایران آمدم و در قم ماندگار شدم. آیت الله مرعشی در آن زمان میفرمودند: شصت سال است که من اول زائر حضرتم. [قبل از اذان صبح]
90/12/12
7:11 ع
حضرت معصومه علیها السلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.
پدرش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و مادرش حضرت نجمه بود که به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگی و در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و جانهای تشنه معارف حقانی است.
منبع : aviny.com
آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوه ای از وجود حضرت زهرا سلام الله علیها بود.در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والاداشت که امام هشتم برادر تنی آن حضرت او را (که نامش فاطمه بود) معصومه خواند.فرمود: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی» : (کسی که حضرت معصومه علیها سلام را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است).
مقام علم و عرفان او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه غیر معروف او چنین می خوانیم: «السلام علیک یا فاطمه بنت موسی بن جعفر و حجته و امینه» : (سلام بر تو ای فاطمه دختر موسی بن جعفر و حجت و امین از جانب موسی بن جعفر).و باز می خوانیم: «السلام علیک ایتها الطاهرة الحمیدة البرة الرشیدة التقیة الرضیة المرضیة»: (سلام بر تو ای بانو پسندیده نیک سرشت، ای بانوی رشد یافته، پاک طینت، پاک روش، شایسته و پسندیده).بدین لحاظ و مقامات عالی معنوی آن بانوست که حضرت رضا علیه السلام در فرازی از زیارتنامه معروفش به ما آموخته که در کنار مرقدش خطاب به او بگوییم: «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شانا من الشان».
(ای فاطمه! در بهشت از من شفاعت کن چرا که تو در پیشگاه خداوند دارای مقامی بس ارجمند و والا هستی).امام صادق علیه السلام سالها قبل از ولادت حضرت معصومه علیها سلام در توصیف قم سخن گفته و آن مکان را حرم خاندان رسالت خوانده بود. آنگاه فرمود: به زودی بانویی از فرزندانم به سوی آن کوچ کند که نامش فاطمه دختر موسی بن جعفر است و با شفاعت او همه شیعیانم وارد بهشت می شوند.
خاندان عصمت پیامبر در انتظار آن بودند که این دختر ممتاز چشم به این جهان بگشاید تا قلب و روی آنان را به دیدار خود روشن و منور گرداند. آغاز ماه ذیقعده برای حضرت رضا علیه السلام و دودمان نبوت و آل علی علیه السلام پیام آور شادی مخصوص و پایان بخش انتظاری عمیق و شور آفرین بود زیرا حضرت نجمه فرزندی جز حضرت رضا علیه السلام نداشت و مدتها پس از حضرت رضا نیز دارای فرزندی نشده بود.
از آنجا که سال ولادت حضرت رضا علیه السلام یعنی سال 148 هجری قمری و سال ولادت حضرت معصومه علیها سلام سال 173 و بین این دو ولادت بیست و پنج سال فاصله بود و از طرفی امام صادق علیه السلام ولادت چنان دختری را مژده داده بود، از این رو خاندان پیامبر بیصبرانه در انتظار طلوع خورشید وجود حضرت معصومه علیها سلام بودند.
هنگامی که وی چشم به جهان گشود براستی که آنروز برای اهل بیت عصمت بخصوص امام هشتم و حضرت نجمه سلام الله علیه روز شادی و سرور وصف ناپذیر و از ایام الله بود زیرا اختری از آسمان ولایت و امامت طلوع کرده بود که قلبها را جلا و شفا می داد و چشمها را روشن می کرد و به کانون مقدس اهل بیت علیهم السلام گرمی و صفا می بخشید
این سوال که پیامبر اسلام با آنکه چند فرزند دختر داشت چرا حضرت زهرا را بیشتر دوست می داشت و به او بیشتر اعتبار می داد. سوالی است که درباره حضرت معصومه علیها سلام نیز صادق است که چرا حضرت موسی بن جعفر علیه السلام با داشتن دختران بسیار به حضرت معصومه علیها سلام توجه می کرد و در میان آنها این دختر به آن همه مقامات نایل شد. پاسخش این است که در آیات قرآن و گفتار پیامبر و امامان به طور مکرر معیار, داشتن علم، تقوا و جهاد و سایر ارزشهای والای انسانی است
براستی که حضرت معصومه علیها سلام همچون جده اش حضرت زهرا سلام الله علیه در معیارهای ارزشی اسلام یکه تاز عرصه ها و در علم و کمالات و قداست گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. وی تافته ای ملکوتی و جدا بافته و ساختار وجودی او از دیگران ممتاز بود.همان گونه که پیامبر (ص) در شان حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «فداها ابوها» : (پدرش به فدایش باد)، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نیز در شان حضرت معصومه علیها سلام فرمود: «فداها ابوها»حضرت معصومه علیها سلام همنام حضرت فاطمه زهراست دراین نام رازها نهفته است. یکی از رازها این بود که در علم و عمل از رقبای خود پیشی گرفته و دیگر این که از ورود شیعیان به آتش دوزخ جلوگیری می نماید.
همچنین از نظر کمالات علمی و عملی بی نظیر است دیگر این که گرچه مرقد مطهرش آشکار است و همانند مرقد مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی نیست ولی مطابق مکاشفه ای که برای بعضی از اولیای خدا روى داده امام باقر یا امام صادق علیهم السلام فرمودند: «کسی که مرقد حضرت معصومه علیها سلام را زیارت کند به همان مقصودی نایل خواهد شد که از زیارت قبر حضرت زهرا سلام الله علیها نایل می شود. از دیگر مشابهت های حضرت معصومه علیها سلام به حضرت زهرا فداکاری ایشان در راه اثبات ولایت بود زیرا حضرت معصومه علیها سلام نیز آن چنان تلاش کرد که جان خود را فدا نمود و به شهادت رسید.
یعنی حضرت معصومه علیها سلام نیز با کاروانی از حجاز به سوی خراسان برای دیدار چهره عظیم ولایتمداران عصر یعنی برادرش حضرت رضا علیه السلام حرکت کرده تا یار و یاور او باشد ولی در مسیر هنگامی که به سرزمین ساوه رسید دشمنان خاندان نبوت در یک جنگ نابرابر بستگان و برادرش را به شهادت رساندند و با ریختن زهر در غذایش او را مسموم ساختند که بیمار شد و به قم آمد و پس از شانزده روز سکونت در قم به شهادت رسید
همان گونه که حضرت زهرا سلام الله علیها با استدلالهای متین و استوار، حقانیت ولایت حضرت علی علیه السلام را تبیین می کرد، حضرت معصومه علیها سلام نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره امامت و ولایت علی علیه السلام است که با اثبات ولایت او ولایت امـامـان معصوم نیز ثابت می شود.
برای نمونه حضرت معصومه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شب معراج به بهشت رفت و بر روی پرده ای در قصر بهشت دید که چنین نوشته شده: «لااله الا الله محمدا رسوله علی ولی القوم» : (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول خدا و علی ولی و رهبر مردم است) و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شیعت علی هم الفائزون» (شیعیان علی رستگارند).نیز با چند واسطه از رسول خدا (ص) نقل می کند که فرمود:«الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا»: آگاه باشید! کسی که با حب آل محمد از دنیا برود شهید از دنیا رفته است).
یکی از روایات او که با چند واسطه به حضرت زهرا سلام الله علیها می رسد این است که:حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: آیا سخن رسول خدا را فراموش کرده اید که در روز عید غدیر خم فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم علی هم مولا و رهبر او است و نیز به علی فرمود: نسبت تو به من همانند نسبت هارون برادر موسی به موسی (ع) است.به این ترتیب می بینیم حضرت معصومه علیها سلام عالمه محدثه آل طه بود و قدم به جای پای حضرت زهرا سلام الله علیها گذاشت و همچون او در عرصه جهاد و تلاش برای اثبات حق کوشید تا جایی که جانش را فدای ولایت نمود و شهد شهادت نوشید.
پیام رسان