91/1/25
12:44 ع
در منطقه ى گنداب همدان که امروز جزء شهر شده ، مردى بود شرور ، عرق خور و دایم الخمر به نام على گندابى .
او در عین اینکه توجهى به واقعیات دینى نداشت و سر و کارش با اهل فسق و فجور بود ، ولى برخى از بعضى از مسایل اخلاقى در وجودش درخشش داشت .
روزى در یکى از مناطق خوش آب و هواى شهر با یکى از دوستانش روى تخت قهوه خانه براى صرف چاى نشسته بود .هیکل زیبا ، بدن خوش اندام و چهره ى باز و بانشاط او جلب توجه مى کرد .کلاه مخملى پرقیمتى که به سر داشت بر زیبایى او افزوده بود ، ناگهان کلاه را از سر
برداشت و زیر پاى خود قرار داد و موهاش رو پریشون کرد و خودش رو سیلی زد ، رفیقش به او نهیب زد : چه مى کنى ؟ جواب داد : اندکى آرام باش و حوصله و صبر به خرج بده ، پس از چند دقیقه کلاه را از زیر پا درآورد و به سر گذاشت . سپس گفت : اى دوست من ! زن
جوان شوهردارى در حال عبور از کنار این قهوه خانه بود ،که مرا با این کلاه و قیافه دید شاید به نظرش مى آمد که من از شوهرش زیبایى بیشترى دارم ، در آن حال ممکن بود .
نسبت به شوهرش سردى دل پیش آید: نخواستم با کلاهى که به من جلوه ى بیشترى داده گرمى بین یک زن و شوهر به سردى بنشیند .
در همدان روضه خوان معروفى بود به نام شیخ حسن ، مردى بود باتقوا ، متدین ، و مورد توجه . مى گوید : در ایام عاشورا در بعد از ظهرى به محله ى حصار در بیرون همدان براى روضه خوانى رفته بودم ، کمى دیر شد ، وقتى به جانب شهر بازگشتم دروازه را بسته بودند ، در زدم ، صداى على گندابى را شنیدم که مست و لا یعقل پشت در بود ، فریاد زد : کیست ؟ گفتم : شیخ حسن روضه خوان هستم ، در را باز کرد و فریاد زد : تا الآن کجا بودى ؟ گفتم : به محله ى
حصار براى ذکر مصیبت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) رفته بودم ، گفت : سال به 12 ماه همش روضه گفت :آخه امشب شب اول محرم است .ناگهان علی دوید به طرف دروازه و شروع کرد سرش را به در کوبیدن و خودش ملامت کردن که چرا شب اول محرم مشروب خورده براى من هم روضه بخوان ، گفتم : روضه مستمع و منبر مى خواهد ، گفت : اینجا همه چیز هست ، سپس به حال سجده رفت ، گفت : پشت من منبر و خود من هم مستمع ، بر پشت من بنشین
وروضه بخوان و از مصیبت قمر بنى هاشم بخوان !
از ترس چاره اى ندیدم ، بر پشت او نشستم ، روضه خواندم ، همین که گفتم السلام علیک یا ابا عبدالله او گریه ى بسیار کرد ، من هم به دنبال حال او حال عجیبى پیدا کردم ، حالى که در تمام عمرم به آن صورت حال نکرده بودم . با تمام شدن روضه ى من ، مستى او هم تمام شد و انقلاب عجیبى در درون او پدید آمد !
فردا به بعضی گفتم علی گندابی عوض شده گریه کن امام حسینه مردم باور نکردند رفتیم در خونه شون که از خوش بپرسن .زنش گفت رفته کربلا!!!
پس از مدتى از برکت آن توسل ، به مشاهد مشرفه ى عراق رفت ، امامان بزرگوار را زیارت نمود ، سپس رحل اقامت به نجف انداخت .در آن زمان میرزاى شیرازى صاحب فتواى معروف تحریم تنباکو در نجف بود ، على گندابى جانماز خود را براى نماز پشت سر میرزا قرار مى داد ، مدتها در نماز جماعت آن مرد بزرگ شرکت مى کرد .شبى در بین نماز مغرب و عشاء به میرزا خبر دادند فلان عالم بزرگ از دنیا رفته ، دستور داد او را در دالان وصل به حرم دفن کنند ، بلافاصله قبرى آماده شد ، پس از سلام نماز عشا به میرزا عرضه داشتند : آن عالم گویا مبتلا به سکته شده بود و به خواست حق از حال سکته درآمد ،مردم به میرزا گفتند علی خیلی وقته از سجده سربلند نمیکنه ، تکونش دادند دیدند مرده{میگفتند میرزا به مردم گفته بود اون تو سجد ه از خدا خواسته بود این قبر مال اون بشه حالابمیره و خدا همون موقع دعاش را مستجاب کرده بود} میرزا دستور داد على گندابى را در همان قبر دفن کردند !
91/1/24
6:9 ع
91/1/3
12:54 ع
درود خدا بر تو ای یاری رسان حق! و آنکه با گفتار راستین و شایسته، مردم را به سوی حق فرامی خوانی! ما در نامه خویش به تو، خدای جهان آفرین را که خدایی جز او نیست و خدای ما و خدای نیاکان ما است، سپاس می گذاریم و از بارگاه با عظمتش بر سرور و سالارمان محمد (ص) آخرین پیام آور خدا و خاندان پاک و مطهرش، درودی جاودانه می طلبیم. و بعد! دوست راه یافته به حقیقت! خداوند، بدان وسیله ای که به سبب دوستان ویژه خود، به تو ارزانی داشته است، وجودت را حفظ و تو را از نیرنگ دشمنانش حراست فرماید. ما ناظر نیایش تو با خدا بودیم و از خدای جهان آفرین برآورده شدن آن را خواستیم. ما اینک در قرارگاه خویش، در مکانی ناشناخته، بر فراز قله ای سر به آسمان کشیده، اقامت گزیده ایم که به تازگی به خاطر عناصری بیداد پیشه و بی ایمان، بناگزیر از منطقه ای پر دار و درخت بدین جا آمده ایم و به زودی از اینجا نیز به دشتی گسترده که چندان از آبادی دور نیست، فرود خواهیم آمد و از وضعیت و شرایط آینده خویش، تو را آگاه خواهیم ساخت تا بدان وسیله در جریان باشی که به خاطر کارهای سازنده و شایسته ات نزد ما مقرب هستی و خداوند به مهر و لطف خود، تو را به انجام و تدبیر این کارهای شایسته توفیق ارزانی داشته است. از این رو تو ـ که خدای جهان آفرین با چشم عنایتش که هرگز آن را خواب نمی گیرد. وجودت را حفظ کند ـ باید در برابر فتنه ای که جان آنانی که آن را در دل هایشان کشته اند به نابودی خواهد افکند، بایستی! و باطل گرایان بد اندیش را بترسانی1 چراکه از سرگبی آنان، ایمان آوردگان، شادمان و جنایتکاران، اندوه زده خواهند شد. و نشانه حرکت و جنبش ما از این خانه نشینی و کناره گیری، رخداد مهمی است که در سرزمین وحی و راسلت، مکه معظمه از سوی پلیدان نفاق پیشه و نکوهیده، رخ خواهد داد، از جانب عنصری سفاک که ریختن خون های محترم را حلال شمرده و به نیرنگ خویش، آهنگ جانِ ایمان آوردگان خواهد کرد، اما به هدف ستم بار و تجاوزکارانه خویش دست نخواهد یافت، چراکه ما پشت سر توحید گرایان شایسته کردار، بوسیله نیایش و راز و نیازی که از فرمانروای آسمان و زمین پوشیده نمی ماند، آنان را حفاظت و نگهداری خواهیم کرد. بنابراین، قلبهای دوستان ما به دعای ما به بارگاه خدا، آرامش و اطمینان یابد و آسوده خاطر باشند که خداوند آنان را بسنده است و گرچه درگیریهای هراس انگیزی، آنان را به دلهره می افکند، اما از گزند آن عنصر تبهکار در امان خواهند بود و سرانجام، کار با دست توانا و ساخت تدبیر نیکوی خدا ـ تا هنگامی که پیروان ما از گناهان دوری گزینند ـ شایسته و نیکو خواهد بود. هان ای دوست پراخلاص که همواره در راه ما بر ضد بیدادگران در سنگر جهاد و بیکاری! خداوند همانسان که دوستان شایسته کردارِ پیشین ما را تأیید فرمود، تو را نیز تأیی نماید! ما به تو اطمینان می دهیم که هرکس از برادران دینی ات، پروای پروردگارش را پیشه سازد و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند، در فتنه نابود کننده و گرفتاریهای تیره و تار و گمراهگرانه، در امان خواهد بود و هر آن کس که در دادن نعمتهایی که خداوند به او ارزانی داشته، به کسانی که دستور رسیدگی به آنان را داده است، بخل ورزد، چنین کسی در این جهان و سرای دیگر، بازنده و زیانکار خواهد بود. دوست واقعی! اگر پیروان ما ـ که خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد ـ به راستی در راه وفای به عهد و پیمانی که بردوش دارند، هم دل و یک صدا بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما، دیداری براساس آگاهی عمیق و خالصانه نسبت به ما، زودتر روزی آنان می گشت. از این رو (باید بدانند که) جز برخی رفتار ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و آن عملکرد را زیبنده اینان نمی دانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمی دارد. خداوند ما را در یاری، بسنده و نیک، کارساز است و درود او بر سرور و بشارت دهنده و بیم دهنده ما محمد (ص) و خاندان پاکش باد! «این نامه در آغاز شوال به سال 412 هجری، نگارش یافت». رونویسی از دستخط شریف که درود خدا بر نگارنده آن باد!: «این نامه ما بسوی توست، ای دوستی که حقیقت والایی به تو الهام شده ـ که به املای ما و خط یکی از افراد مورد اعتمادمان نوشته شده است ـ پس، آن را از همگان پوشیده بدار و آن را پیچیده و به کسی نشان مده و نسخه ای از آن بردار و آن گروه از دوستانی را که به درستی و امانتداریشان اعتماد داری، بر دریافت آن آگاه ساز که خداوند به خواست خویش، آنان را به برکت ما، مشمول (برکات) خویش سازد! سپاس از آن خدای یکتاست و درود بر سرورمان محمد (ص) پیام آور خدا و خاندان پاک و پاکیزه اش باد!»1 ترجمه متن دومین نامه مبارک که در روز پنجشنبه، 23 ماه ذیحجه سال 412 هجری به دست شیخ مفید رسیده است. |
91/1/1
8:11 ص
90/12/27
4:59 ع
خاخام بزرگ اسرائیل، “حسنی مبارک” را “دوست نزدیک” از یهودیان سراسر جهان خواست برای سلامت مبارک و اثبات بیگناهی وی در دادگاه، نماز بخوانند.
“عوفادیا یوسف”،خاخام بزرگ اسرائیل و رهبر روحی جنبش افراطی مذهبی شاس ادعا کرد که خداوند “حسنی مبارک”، رئیس جمهور مصر را از مصیبتی که در آن گرفتار آمده نجات خواهد داد و او بیگناه و مبرا از زندان آزاد خواهد شد.
این خاخام یهودی که رئیس جمهور مخلوع مصر را به دلیل جلوگیری از ورود اسرائیل به بسیاری از جنگها و گرفتاری در بلایا و مصایب بزرگ دوست نزدیک خطاب کرده بود، از یهودیان سراسر جهان خواست برای سلامتی حسنی مبارک که جز عزت و احترام و شرف برای مصر ارمغانی به همراه نیاورده، نماز بخوانند.
عوفادیا یوسف همچنین در خطبههای نماز هفتگی خود که روز شنبه آن را ایراد کرد، از رهبران اسرائیل خواست به ایران حمله نکنند، چراکه خداوند از ملت یهود و اسرائیل حمایت خواهد کرد و بنابر، ادعایش رئیس جمهور ایران را به جهنم خواهد انداخت.
این خاخام یهودی در خطبههای نماز هفتگی یهود گفته بود که در هر نسل افرادی یافت میشوند که در صدد نابود کردن و از بین بردن ما هستند، اما خداوند ما را از بلایا حفط میکند و در این دوره نیز ایران و حماس خواهان نابودی ما هستند.
این خاخام یهودی همچنین در سخنان خود تاکید کرده بود که اسرائیل نمیتواند به باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا اعتماد داشته باشد و حتی از بردن نام او نیز ابا دارد و مطمئن است که خدا برای اسرائیل خواهد جنگید.
خاهام بزرگ اسرائیل ماه گذشته در سخنانی از دیدار سرّی خود با حسنی مبارک در 28 سال پیش در قاهره و در کاخ ریاست جمهوری مصر پرده برداشته و اعلام کرده بود که رئیس جمهور سابق مصر، در این دیدار از وی خواسته بود، او را تبرک بخشد چراکه به برکت وی، ایمان و باور دارد و به همین منظور، برای تبرک خاخام عوفادیا یوسف دست برسر حسنی مبارک کشیده بود.
وی در اینباره گفت که این اتفاق 28 سال پیش روی داد و مبارک به لطف تبرک وی بود که 30 بر مصر حکومت کرد، چون حاکمیت سه دههای یک فرد بر یک کشور امری نادر است و این به لطف دست پر برکت وی نصیب مبارک شده است
پیام رسان