سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

90/12/22
7:15 ع

شادی و معیار های آن در قرآن

شادی در قرآن، جایگاه خاصی دارد و به گونه های مختلف، مورد تأیید و توجه قرآن قرار گرفته است، اما نه شادی بیهوده و عبث، بلکه شادی توأم با اهداف الهی و انسانی

 


شادی در قرآن، جایگاه خاصی دارد و به گونه های مختلف، مورد تأیید و توجه قرآن قرار گرفته است، اما نه شادی بیهوده و عبث، بلکه شادی توأم با اهداف الهی و انسانی و لذا آیات قرآن دربار? شادی دو دسته اند؛ دسته ای از آیات، مؤمنین را دعوت به شادی نموده؛ مانند آیه ی:
(قُل بِفَضلِ اللهِ وِ بِرَحمَتِهِ فَبِذلکَ فَلیَفرَحُوا هُوَ خَیرٌ مما یَجمَعُونَ)1
«(ای رسول خدا!) به خلق بگو که شما باید منحصرا به فضل و رحمت خدا شادمان شوید (و به نزول قرآن مسرور باشید) که آن بهتر و مفیدتر از ثروتی است که برای خود اندوخته می کنید».
بنابراین مردم به فضل پروردگار و به رحمت بی پایان او به این کتاب بزرگ الهی که جامع همه نعمتها است باید خشنود شوند نه به جمع ثروتها و بزرگی مقامها و فزونی قوم و قبیله.
همچنین قرآن کریم، زمانی که وعد? الهی، مبنی بر نصرت و پیروزی رومیان اهل کتاب بر مشرکان مجوس، محقق می شود، می فرماید:
(... وَ یَومَئذٍ یَفرَحُ المُؤمِنُونَ بِنَصراللهِ ...)2
«و در آن روز (که رومیان فاتح شوند) مؤمنان شاد می شوند به یاری خداوند».
بنابراین، شادیها براساس ارزشها و اهداف مقدس؛ قرآن، و پیروزی موحدین بر مشرکین است.
دسته ی دیگری از آیات قرآن شادی را مذمت نموده؛ شادیهای بیهوده ای که براساس ضد ارزشهاست. در اینجا به دو نمونه از آنها اشاره می شود:
1- قرآن کریم در داستان «قارون» که فردی خودخواه و مغرور بود و شادیهای مستانه داشت، از زبان قومش می فرماید:
(اذ قَالَ لَهُ قَومُهُ لاتَفرَح اِنَّ اللهَ لایُحِبُ الفَرِحین)3
«به خاطر بیاور هنگامی که قوم قارون به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی دارد»
2- قرآن کریم ضمن بیان عذابهای دوزخیان می فرماید:
(ذلِکُم بِما کُنتُم تَفرَحُونَ فِی الارضِ بِغَیرِ الحَقِّ وَ بِما کُنتُم تَمرَحُونَ)4
«این به خاطر آن است که به ناحق در زمین شادی می کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی می-پرداختید».
جالب اینکه در آخر آیه می فرماید: (بِما کُنتُم تَمرَحُونَ) که به معنای شادی به خاطر مطالب
بی اساس، یا شدت فرح، ... و شدت فرح نوعا سر از همه ی این مسایل درمی آورد.5 بنابراین، آنجا که از شادی مذمت شده به جهت همراه بودن شادی با گناه، غفلت و فساد است.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که راه شناخت شادیهای ناروا از شادیهای سازنده چیست؟
پاسخ این است که تشخیص این دو نوع از شادیها را می توان از قراینی چون انگیز? شرکت، برنامه و محتوای مجلس، نوع شرکت کننده های چنین مجالسی، به دست آورد.

عناصر تعیین کنند? شادی

عوامل و زمینه های شادی مردم به تناسب دیدگاهها و باورها و شرایط و موقعیتهای اجتماعی آنان بستگی دارد. افراد متمول، به ثروت و شهرت و موقعیت اجتماعی و افراد فقیر، بی خانمان و بیمار، به رفاه، آسایش و سلامتی، جوامعی که زیر فشارهای اجتماعی قرار دارند، به کسب آزادی و استقلال و هر فرد و گروهی به تناسب ارزشها و نیازهای خود از رسیدن به خواسته های خود، مسرور می شوند.
بعضی از روانشناسان شخصیت و وراثت را عامل اساسی در شادی می دانند و معتقدند شخصیت افراد بیش از عوامل دیگر در تعیین سطح شادی آنها اهمیت دارد. برخی از مردم به خاطر منش و شخصیت خود رویدادهای زندگی را مثبت و خوش بینانه تفسیر می کنند در حالی که عده ای دیگر در واکنش های خود نسبت به رویدادها، ذاتا منفی و بدبینانه برخورد می کنند.
درست است که شخصیت و وراثت در میزان شادی مؤثر است اما نمی توان آن را تنها عامل دانست زیرا دیگران هم با هرگونه شخصیتی که دارند می توانند بر اندوه و ماتم چیره گردند و شادی را درآغوش بگیرند.
بعضی شادی و نشاط را به باطن می دانند و می گویند اگر انسان در باطن شاد و سرخوش باشد در ناگوارترین شرایط هم شادمانی خود را حفظ می کند اما اگر در درون غمگین و افسرده باشد شادترین موقعیت ها نمی تواند تأثیری در روحیه او به وجود آورد.
بسیاری از مردم شادی را به ثروت، شهرت و قدرت و ... می دانند اما به تجربه ثابت شده است که ثروت به تنهایی شادی و خوشبختی نمی آورد.
دکتر «دیوید مایزر» در کتاب خود به نام «در جست و جوی شادی» چه کسی شاد است و چرا؟ کلیه مقاله های تحقیقی را که در آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی و غربی و برخی دیگر از کشورها دربار? «شادی» به چاپ رسیده است به طور جامع بررسی می-کند. وی از این بررسی های خود نتیجه می گیرد که رابطه ای بین ثروت و شادی وجود ندارد و آرامش و شادی را اجتماعی، محل زندگی، نژاد و سطح تحصیلات کمک مؤثری به شادی انسان نمی کند. او از افرادی که با آنان مصاحبه شده گفته های متعددی نقل می کند، نظیر «ترجیح می دهم تمام ثروت خانوادگی ام را با خانه ای پر از محبت عوض کنم» پول به هر اندازه که باشد، نمی تواند تأثر و غمی که از ناراحتی فرزندانم برایم به وجود آمده برطرف کند.6
در عین حال می بینیم که بسیاری از مردم هنوز برای کسب شادی و خرسندی به دنبال ثروت اندوزی می روند در حالی که بسیاری از ثروتمندان بزرگ جهان شاد نیستند.
او می گوید: «همیشه علاقه مند بودم بدانم، شادترین مردم جهان چه کسانی هستند و بدین منظور، تحقیقات خود را در بازدید از کشورهای مختلف آغاز کردم. روزی با یکی از مهمانداران هواپیمای سوئیس در زمینه ی فوق صحبت کردم و پرسیدم آیا شما خوشحال ترین مردم جهان هستید؟ گفت: نه، گرچه کشورمان بسیار زیبا و تمیز و منظم است؛ ولی بسیاری از خانواده های ما با داشتن دو فرزند از همسرانشان جدا شده و یا جدا می شوند. و دادگاه اکثرا بچه ها را به مادر واگذار می کند و پدر مجبور است بخشی از درآمدش را برای نگهداری از بچه ها بپردازد و هفته ای یک روز می تواند فرزندش را ببیند و من همیشه نگران تقاضای طلاق توسط همسرم و متلاشی شدن زندگی ام هستم. تنها جایی که به سؤال من جواب مثبت دادند، در هندوستان بود که مهندس جوان هندی در پاسخ به سؤال من گفت، ما هندیها شادترین مردم دنیا هستیم! با خود گفتم چگونه چنین چیزی ممکن است؛ آنها با آن همه فقر، شادتر از مردم آمریکا و سوئیس باشند. چگونه هندیها با وجود اینکه مصرف سرانه ی منابع طبیعی شان حدود یک سی ام مصرف سرانه ی منابع طبیعی آمریکایی هاست، از آنان شادتر می باشند؟ و چگونه ممکن است یک هندی که تمام روز را زحمت می کشد و کار می کند تا زندگی خود را تأمین کند. و تمام زندگی اش بیش از چند روپیه نمی-ارزد، خوشحال تر از یک میلیونر آمریکایی باشد؟ لذا سیر و سفری در هندوستان کردم و از نزدیک، زندگی ساده و بی آلایش آنها را دیدم و فهمیدم که تنها ثروت نمی تواند برای انسان خوشبختی و شادی بیاورد».

جوانان و شادی

«جوانان» به لحاظ داشتن قدرت و توان بالا و برخورداری از سلامت جسم و روح، مظهر نشاط و شادابی هستند و سعی می کنند همیشه شاد باشند. و در ادبیات جوانان نیز این جملات وجود دارد که در زندگیِ دو روزه باید شاد باشی، ای بابا! جوانی است ، باید خوش باشی.
ما هم ضمن اینکه شادی را برای جوانان یک نیاز می دانیم، اما سؤالی برایمان مطرح است که کدام خوشی، کدام شادی و کدام تفریح؟
آیا خوشی و شادی به پرسه زدن در کوچه و خیابان و وقت گذرانی و به تمسخر گرفتن ارزشها و سیگار کشیدن، اعتیاد و استفاده از آهنگها و فیلمهای مبتذل، عشقهای کاذب و از بین بردن مرزهای حیا و پاکی است؟ و یا هیجان آفرینی و حادثه جویی در فعالیتهای ورزشی و دیدن فیلمها و خواندن کتابهای هیجانی و ...؟
یا گذراندن عمر در ورزشگاهها، پارکها، شب نشینیهای طولانی و خنده های مستانه در کنار دوستان؟ به تجربه ثابت شده آنهایی که شادی را چنین تفسیر می کنند و زندگی را به بازی می گیرند و جوانی خود را این چنین می گذرانند، عاقبت از گذشته ی عمر خود، پشیمان می شوند و راه جبرانی ندارند، به یاد دارم یکی از طرفداران تیم ملی که عمری برای حمایت از تیم مورد علاقه خود، بوق زده بود از دنیا رفت و مجله ی جوانان نوشت: «محمد بوقی که سی سال برای تیم ملی بوق می زد از دنیا رفت آیا سعادت و خوشبختی انسان به این است که انسان زندگی را در این حد بداند؟
به نظر ما استفاده از تفریح و شادیهای معقول و مشروع در حد متعادل، مانعی ندارد. اما همه ی این شادیها، گذرا و مقطعی است و آنچه به انسان نشاط و شادابی دایمی می دهد، به فرمولی است که تحت عنوان «شهر شادی» آورده ایم.

شادیهای ظاهری و حقیقی

بخشی از شادیها «ظاهری» و سطحی است؛ مانند تبسم ، خنده و گشاده رویی که ممکن است از لحاظ زمانی، گذرا و ناپایدار باشند که گاهی به صورت افراطی مطرح می شود به طوری که انسان بعد از پایان شادی، در خود احساس ملامت و پشیمانی دارد، لذا این گونه شادیهای افراطی مورد مذمت اسلام است؛ مانند شادیهایی که از سر غفلت و هوسرانی، غرور و تکبر و استهزای دیگران به انسان دست می دهد و از این نوع شادیها در فرهنگ متعالی اسلام به عنوان «لهو و لعب» یاد می گردد.
بخشی دیگر از شادیها «حقیقی و واقعی» است ولو در ظاهر خنده ای وجود نداشته باشد و آن احساس رضایت و آرامش از اعماق جان است؛ مانند موارد زیر:
نجات دادن غریق و نجات یک طفل از خطر آتش سوزی، ایثار در حق مسکین و دردمند، عیادت مریض بی پناه، دلجویی از غریب، رسیدگی به داد مظلوم، گذشت از دیگران، احساس به والدین، که در این صورت از ضمیر خود ندای احسنت و آفرین می شنویم و به قول «مولوی» اگر آدمی را شادی از دل می آید، جزای آن است که کسی را شاد کرده و اگر غمگین می شود، کسی را غمگین کرده و معمولا این نوع شادی، پایدار و بادوام است و انسان با مراجعه به آرشیو یادمان و خاطرات خود، مکرر می تواند با یادآوری عمل مسرت بخش خویش، در زندگی شاد باشد.

معیارهای غم و شادی

«غم و شادی» بستگی به معیار و ارزش هر فرد دارد. اصولا میزان رشد فکری و بزرگی همت و عظمت روح را از غمها و شادیهای هرکس می توان شناخت؛ یکی خوشحالی اش به عفو و گذشت است و دیگری به انتقام. یکی غصه می خورد که چرا مردم، خلاف می کنند، دیگری غمش برای این است که چرا جلو خلافش را می گیرند. طبق نظام ارزشی اسلام مطلوبیت هر چیزی زمانی است که در مسیر کمال و سعادت انسان باشد و پیامبر و ائمه ی معصومین علیهم السلام تلاش می کردند که شادیهای مردم را جهت بدهند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی که از مکه به مدینه هجرت کردند، مردم مدینه دو روز را عید می-گرفتند و به تفریح و جشن می پرداختند. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: این دو روز چه خصوصیتی دارد؟ گفتند در دوران جاهلیت این روز را این گونه سپری می کردیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خدای سبحان بهتر از این دو روز را برای شما آورده و آن عید فطر و عید قربان است».7
خلاصه اینکه: عید و شادی ما باید با عید کسانی که مادی فکر می کنند، فرق داشته باشد، عید یک مؤمن همان لحظه هایی است که بر شیطان و نفس خود غلبه پیدا می کند و عزای او آن روزی است که به گناه مبتلا می شود:
عید هرکس در درون وی بُوَد
چون عزا آنجاست عیدش کی بُوَد
عوامل ذیل را می توان از معیارهای شادی دانست:
الف – اطاعت خداوند: شادی، وقتی است که انسان توفیق طاعت خداوند را پیدا کرده باشد و از گناه، دوری گزیند؛ چنانچه علی علیه السلام می فرماید:
«سُرورُ المُؤمِنِ بِطاعَهِ رَبِّهِ و حُزنُهُ عَلی ذَنبِهِ».8
«شادی مؤمن، به طاعت پروردگارش می باشد و حزنش بر گناه و عصیان است».
و در روایت دیگر به مناسبت عید فطر فرمود:
«اِنَّما هُوَ عیدٌ لِمَن قَبِلَ اللهُ صِیامَهُ و شَکَرَ قِیامَهُ».9
«این عید برای کسی است که خداوند نماز و روزه اش را پذیرفته باشد و هر روزی که معصیتی صورت نگیرد، آن روز عید است».
ب – پرهیز از گناه: لذت و خوشی، همیشه در «انجام دادن» نیست، زمانی هم در «پرهیز کردن» است. گاهی اتفاق می افتد که با انجام کارهایی که عادتا باید لذتبخش باشند، هیچ لذتی به انسان دست نمی دهد، حتی عذاب روانی و وجدانی هم می آورد، چرا که روح و وجدان، آماد? لذت بردن نیست اساسا روح انسان به گونه ای است که گاهی از «پرهیز» سرخوش می شود و به شادی و نشاط می رسد که با هیچ یک از شادی های دیگر قابل مقایسه نیست و به قول سعدی:
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس، لذت نخوانی
انسان در زندگی وقتی شاد است که از گناه پرهیز کند و حدود الهی را رعایت نماید. ارضای تمایلات، به هرگونه و هر نحو شادی آور نیست.10
از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد بهترین بندگان خدا چه کسانی هستند؟ فرمود: آنهایی هستند که وقتی نیکی می کنند خوشحال می شوند و زمانی که بدی کردند طلب استغفار می کنند.11
علی علیه السلام فرمود:
«اَکثِر سُرُورَکَ عَلی ما قَدَّمتَ مِنَ الخَیرِ و حُزنَکَ عَلی ما فاتَ مِنهُ».12
«سرورت را زیاد کن، برآنچه از کارهای خیر برای آخرتت انجام داده ای و حزنت را به آنچه از کارهای خیر، محروم گشته ای».
مردی خدمت امام جواد علیه السلام وارد شد در حالی که شاد و مسرور بود، حضرت فرمود: «چیست که تو را شاد می بینم؟».
عرض کرد: یابن رسول الله! از پدر بزرگوارت شنیدم که می فرمود: «بهترین روزی که سزاوار است بند? خدا در آن روز شاد باشد، روزی است که توفیق خدمت، و دستگیری از برادران مؤمن نصیب او گردد و امروز من موفق شدم ده نفر از برادران فقیر که از فلان شهر نزد من آمده بودند، به هر کدام از آنها بخشش نمایم لذا از این جهت خوشحالم.
حضرت فرمود: «به جان خودم سوگند! تو شایسته ی این شادی هستی اگر آن انفاق و بخشش خود را به وسیله منت گذاشتن نابود نکرده باشی...».13
ج – احیای ارزشها: امام صادق علیه السلام فرمود:
«اَلسُّرورُ فی ثَلاثَ خِصالٍ: اَلوَفاءُ و رِعایَهُ الحُقُوقِ وَ النُّهوُضُ فِی النَّوائِبِ».14
«شادی به سه خصلت است: وفاداری، رعایت حقوق دیگران و ایستادگی در گرفتاری ها و مشکلات.
علی علیه السلام فرمود:
«فَلیَکُن سُرورُکَ بِما نِلتَ مِن اخِرَتِکَ وَلیَکُن اَسَفُکَ عَلی ما فاتَکَ مِنها».15
«باید شادی تو به خاطر آنچه برای آخرت انجام داده ای و حزن و غمت برای محرومیت از آن باشد».
شبی که بنا شد علی علیه السلام در جای پیامبر صلی الله علیه و آله بخوابد تا حضرت از تیغ دشمنان در امان بماند از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید اگر من در بستر شما بخوابم جان شما به سلامت خواهد بود. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله جواب مثبت داد حضرت علی علیه السلام لبخندی زد و به شکرانه ی این توفیق سجد? شکر کرد.16
د – احیای حق یا از بین رفتن باطل: علی علیه السلام در نامه ای به «عبدالله بن عباس» می فرماید: «اما بعد: انسان گاهی مسرور می شود به خاطر رسیدن به چیزی که هرگز از دستش نمی رفت و گاهی محزون می شود به خاطر از دست دادن چیزی که هرگز به آن نمی رسد، پس باید شادی تو به خاطر احیای حق یا نابودی باطل باشد».17
هـ - تحول معنوی: شادی، زمانی پسندیده است که در انسان تحولی ایجاد شود و انسان بتواند خطاهای گذشته ی خود را جبران کند و روزی که احساس کند خداوند گناهان گذشته ی او را بخشیده. علی علیه-السلام فرمود: «عید برای کسی است که بداند گناهانش بخشیده شده است».18
بعضی از بزرگان فرموده اند:
«لَیسَ العیدُ لِمَن لَبِسَ الجَدیدَ اِنَّما العیدُ لِمَن اَمِنَ الوَعیدَ».19
«عید، به سرور و لباس نو پوشیدن نیست بله عید، روزی است که به جهت دوری از گناهان از عذابهای الهی در امان باشد».

شرایط و آداب شادی

شادی، شرایط و آدابی دارد که ذیلا به برخی از آنها اشاره می نماییم:

الف – گناه و معصیت نباشد

باید مجالس شادی، همراه با گناه و معصیت نباشد؛ چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند:
«لاتَسخَطُوا اللهَ بِرضی اَحَدٍ مِن خَلقِهِ ولاتَتَقرَّبُوا اِلَی الناسِ بِتَباعُدٍ مِنَ اللهِ».20
«خداوند را به غضب درنیاورید به خاطر رضایت و خشنودی احدی از مردم و نزدیک نشوید به مردم به وسیله ی دوری از خدا».
و نیز امام صادق علیه السلام فرمود:
«لایَنبَغی لِلمؤمِنِ أَن یَجلِسَ مَجلِساً یُعصیَ اللهُ فیهِ وَ لا یَقدِرُ عَلی تَغییرِهِ».21
«سزاوار نیست برای مؤمن در مجلسی بنشیند که معصیت خدا در آن می شود و نمی تواند جو مجلس را عوض کند».
و متأسفانه گاهی شادیها آنچنان همراه با گناه است که شادی مساوی با گناه است.

ب – همراه با اذیت و آزار نباشد

یکی از شرایط شادی و تفریح این است که با، اذیت و آزار دیگران همراه نباشد متأسفانه امروزه، بسیاری از شادیها همراه با اذیت و آزار دیگران است؛ مانند بلند کردن صدای موسیقی و آهنگهای مبتذل، مزاحمتای تلفنی، کبوترپرانی، انفجارهای تفریحی در شبهای شادی، جشن پتو که گاهی در جمع دانشجویان و جوانان انجام می شود به این نحو که بر سر فردی پتو می اندازند و جمعی او را کتک می زنند! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«مَن آذی مُؤمِناً فَقَد آذانی».22
«کسی که مؤمنی را آزاد دهد، مرا آزار داده است».
«هشام بن سالم» می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند می فرماید:
«لَیأذَنَ بِحَربٍ مِنّی مَن أذی عَبدِی المُؤمِنَ».23
«آن کس که بنده مؤمن مرا بیازارد، با من اعلان جنگ می دهد».
علی علیه السلام فرمود:
«اَلمُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمُونَ مِن لِسانِهِ وِ یَدِهِ اِلا بِالحَقِّ».24
«مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در آسایش باشند مگر جایی که باید (به حق) برخورد کند (مانند امر به معروف و نهی از منکر)».

ج – لهو نباشد

در آیین اسلام، سرگرمیهای زیانبار و همه ی عوامل بازدارنده از پیشرفتهای معنوی، ممنوع است. «موسیقی و غنا» یکی از سرگرمیهای زیانبار است که آدمی را از توجه به خدا و آخرت بازمی دارد. و استعمارگران با تمام نیرو و توان خود می کوشند در قلمرو نفوذ خود، جامعه را به غفلت و بی خبری بکشانند تا دیگر کسی به فکر مسایل حیاتی و واقعیتهای زندگی نباشد، بدین منظور، تلاش می کنند از عواملی که انسان را در هاله ای از غفلت و بی خبری می کشاند، استفاده نمایند، مانند مشروبات الکلی، فحشا، قمار، آزادی جنسی، و بی بند و باری، رقص ، موسیقی و ...
شگفت آور این است که برخی، موسیقی را غذای روح می پندارند و برای گریز از رنجها و فراموش کردن ناراحتیهای خود به آن پناه می برند! در حالی که موسیقی، نه تنها غذای روح نیست بلکه سم کشنده ای است که جان و دل انسان را می میراند.
موسیقی، اثری همچون الکل و افیون در روح و روان انسان دارد؛ یعنی با رخوتی که در اعصاب ایجاد می کند، موجب می شود که انسان موقتا از واقعیتهای زندگی فاصله بگیرد و اگر این خاصیت دلیل آن است که موسیقی را غذای روح بدانیم، الکل و هروئین شایستگی بیشتری دارند که غذای روح نامیده شوند.
موسیقی، لذت و تخدیر آنی و زودگذر دارد ولی نابسامانیهای بسیاری را در پی دارد و مهمتر از همه این است که شنونده را از خدا بی خبر می سازد.
تحقیقات جامعه شناسان این نتیجه را به دست آورده است که موسیقی، موجب بیماریهای بسیاری؛ مانند حمله های عصبی، ضعف اعصاب، بیماریهای روانی و قلبی، زخم معده و ... می شود.25
یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام خدمت آن حضرت رسید و سؤال کرد: من همسایگانی دارم که آنها کنیزان خواننده دارند، می خوانند و می نوازند وگاهی من دستشویی می روم ،صدای غنا و موسیقی آنها به گوش می رسد و من نشستن خود را طول می دهم تا نغمه های آنان را بشنوم! آیا مانعی دارد؟
حضرت فرمود: «دیگر چنین مکن».
او گفت: به خدا قسم من در مجلس موسیقی آنان شرکت نمی کنم بلکه فقط گاهی از خان? خودم به آن گوش می-کنم!
حضرت فرمود: آیا کلام خدا را در قرآن کریم نشنیده ای که می فرماید:
(... اِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ و الفُؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسوُولاً).26
«(در پیشگاه خداوند) گوش، چشم و دلها همه مسؤول هستند».
آن مرد گفت: گویا من تا به حال این آیه را از کسی نشنیده بودم الان متوجه شدم و دیگر چنین کاری انجام نمی دهم.
سپس حضرت فرمود: «در چه حال بدی بودی اگر در این حال از دنیا می رفتی...».27

زبان حال موسیقی حرام

نقل شده است که علی علیه السلام دید مردی «طنبور»28 می زند، حضرت او را از این کار بازداشت و حتی طنبور او را گرفت و شکست، سپس وی را نصیحت فرمود و او توبه کرد. آنگاه علی علیه السلام به او فرمود: «آیا می دانی طنبور هنگامی که به صدا درمی آید، چه می گوید؟
او عرض کرد: وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله داناتر است.
حضرت فرمود: طنبور هنگام نواختنش می گوید:
سَتَندِم سَتَندمُ اَیا صاحِبی
سَتَدخَلُ جَهَنَّمَ اَیا ضارِبی29
«به زودی پشیمان می شوی، به زودی پشیمان می شوی ای صاحب من! به زودی داخل دوزخ می گردی ای زنند? (تار) من!».

گزیده ای از احکام موسیقی

- «شنیدن و نواختن موسیقی مطرب، حرام است».30
- «آموزش موسیقی مطرب، جایز نیست».31
- «خرید و فروش ابزار موسیقی، درصورتی که این آلات و ابزار مختص به لهو باشد جایز نیست».32
- «استفاده از آهنگهایی که مناسب مجالس لهو و فساد است حرام است و فرقی بین موسیقی سنتی و نوین و فرح انگیز و غیر آن نیست»33
- «در حرمت موسیقی بین مراسم عروسی و غیر آن فرقی نیست».34

د – میانه روی در غم وشادی

در زندگی انسان، هم غم و هم شادی، هر دو از نیازهای روح هستند و باید هر کدام به مقدار لازم وجود داشته باشد؛ زیرا اگر سراسر زندگی انسان، مملو از غم و ناراحتی باشد، روح انسان فرسوده و آسیب سختی می بیند، همچنین اگر تمام زندگی انسان مشحون از شادی و خوشی باشد منشأ غفلت و دور شدن از خداوند می گردد. پس شادیها باید به حدی باشد که انسان را از تعهد و سوز و همدردی جدا نکند و همچنین غصه ها و اندوه ها نیز نباید به حدی باشد که مای? افسردگی روح، یأس و دلسردی پدید آورد.
بعضی تصور می کنند که زندگی فقط شادی است در حالی که حزن و غم نیز لازم? زندگی می باشد. و بعضی نیز فکر می کنند زندگی، فقط غم، درد و مصیبت است، در حالی که انسان به شادی و نشاط هم نیاز دارد. افراط و تفریط در غم و شادی، نشان? نوعی بیماری روحی است و تعادل در غم و شادی، نشان? «سلامت روح» است.
انسانهای دمدمی مزاج را حتما دیده اید که روزی شاد و مسرورند و روز دیگر، گرفته و غمگین، زمانی با چهر? گشاده و بشاش و لبخند بر لب، با دوستان خود برخورد می کنند و زمانی دیگر، با چهره ای گرفته و عبوس به نحوی که نمی توان با آنها یک کلمه سخن گفت.
انسان باید نه مجسم? غم باشد و نه آن چنان بی درد و بی احساس باشد که نسبت به غم و دردهای دیگران بی تفاوت و بی خیال گردد؛ چنانچه حاکمان هوسران و پادشاهان خوش گذران در دربار خود، با استفاده از افرادی بی شخصیت به عنوان «دلقک، تلخک و ملیجک» به تحقیر و استهزای دیگران می پرداختند تا ساعاتی را در غفلت و بی خبری و شادیهای مستانه بگذرانند. اما مردان الهی و وارسته در عین حال که محزونند، شادند و در عین حال که شادند، در دل محزون هستند.
علی علیه السلام فرمود: «پارسایان در سختیها چنانند که گویی در آسایش و راحتی فرود آمده اند، آنها با سختیها و بلاها همان اندازه انس دارند که با راحتیها».35

حفظ مرزهای غم و شادی

گرچه «شادی و غم» از نیازهای انسان است، اما گروهی فقط به «شادیها» فکر می کنند. حتی ایامی که شایسته است انسان محزون باشد مانند ایام محرم و ایام سوگواری شهادت معصومین علیهماالسلام شادی خود را کم نمی کنند. و برعکس، عده ای فقط به دنبال حزن و غم هستند و حتی در ایام شادی معصومین علیهماالسلام فضا را غمگین می کنند. یاد دارم در مجلسی که به مناسبت تولد امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام منعقد شده بود، با خوشحالی شرکت کردم، ولی متأسفانه مداح مجلس، به جای شیرین کردن کام ما با مداحی و خوش سرایی، تحت این عنوان که شیعه عید ندارد! شروع کرد به ذکر مصیبت! در حالی که عزا، عزا و شادی، شادی است و دلیلی ندارد ما شادیها را تبدیل به عزا کنیم و این ذهنیت را در نسل جوان جامعه ایجاد کنیم که «دین» مساوی است با غم، اندوه و مصیبت و اگر به زیباییها و جاذبه های دین پرداخته شود و اگر مرزها حفظ شود، طبیعی است که چهر? دین، جذابتر و زیباتر خواهد بود.

پی نوشت ها:

1 - یونس/ 58.
2 روم / 4 و 5.
3 قصص /76.
4 مؤمن / 75. و تفسیر نمونه، ج 2، ص 176.
5 همان.
6 دکتر مهدی بهادری نژاد، شادی و زندگی، 26 و شرع و شادی، 30.
7 التاج الجامع للاصول، ج 1، ص 305.
8 میزان الحکمه، ج 4، ص 437؛ غررالحکم، حدیث 5594.
9 نهج البلاغ? قصار، 428.
10 شرع و شادی، 42، ابوالفضل طریقه دار.
11 میزان الحکمه ، ده جلدی، ج 2، ص 439.
12 میزان الحکمه، ج 4، ص 437.
13 شیعه در پیشگاه قرآن و اهل بیت، ص 261.
14 بحارالانوار، ج 78، ص 237؛ میزان الحکمه، ج 4، ص 436.
15 میزان الحکمه، ج 4، ص 437؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 141، نام? 22.
16 وافی، ج 8، ص 882.
17 میزان الحکمه، ج 7، ص 427؛ نهج البلاغه، نامه 66.
18 میزان الحکمه، ج 7، ص 427.
19 بحارالانوار، ج 40، ص 73؛ میزان الحکمه، ج 7، ص 131.
20 وسائل الشیعه ج 11، ص 422.
21 همان، ص 503.
22 بحارالانوار، ج 67، ص 72؛ نهج الفصاحه، حدیث 3037.
23 وسائل الشیعه، ج 8، ص 587.
24 نهج البلاغ? فیض الاسلام، خطب? 166.
25 تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص 41؛ موسیقی از نظر دین و دانش، ص 16.
26 اسراء / 36.
27 بحارالانوار، ج 79، ص 246 (چاپ ایران).
28 یکی از آلات موسیقی است شبیه سه تار که دارای دسته دراز و کاسه کوچک می باشد. فرهنگ عمید، ص 417.
29 المخازن، ج 1، ص 311، محمد محمدی اشتهاردی، داستانهای صاحبدلان، ص 36 (چاپ دفتر انتشارات اسلامی).
30 استفتاثات امام خمینی (ره)، ج 2، ص 11، س 25.
31 همان، سؤال 26.
32 همان، ص 25، س 12.
33 استفتائات آیت الله مکارم شیرازی، ص 144.
34 همان، ص 147.
35 نهج البلاغ? فیض الاسلام، خطب? 192.

noorportal.net

 


پیام رسان

+ از خداوند دانش سودمند بخواهید و ازدانشی که بهره نمی دهد به خدا پناه ببرید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

+ بهترینِ برادران، کسی است که در به جای آوردن خیرْ برترین یاور، در نیکیْ عامل ترین و نسبت به مصاحبانْ ملایم ترینِ ایشان است . [امام علی علیه السلام]

+ در انتظار فرج باشید و از رحمت خدا نومید مشوید که محبوب ترینِ کارها نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ ، انتظارفرج است، تا وقتی که بنده مؤمن، بر آن مداومت ورزد . [امام علی علیه السلام]

+ چگونه از اهل دانش باشد کسی که در مسیرآخرت رو به دنیا دارد و چیزی را که به وی زیان می رساند، از آنچه به وی سود می بخشد بیشتر دوست دارد . [عیسی علیه السلام]

+ اگر دوست داری که خداوند دوستت بدارد، به دنیا بی علاقه باش و اگر دوست داری مردم دوستت بدارند، هرگاه از مال دنیا چیزی به دستت افتاد، آن را به سوی آنان بیفکن [رسول خدا صلی الله علیه و آله]<br>



+ هرکاری که بانام خدا آغازنشودسرانجام نمی گیرد



+ توای عشق وای تمام وجودم...



+ مهدی(عج)طاووس اهل بهشته



+ شب زیارتی اربابه:السلام علیک یااباعبدالله السلام علیک ورحمه الله وبرکاته



+ کثرت استغفارروزی رازیادمیکند



مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) اظهرالمن الشمس مهاجر نیلوفر سرابی کــــــــلبه قیدار شهر جد پیامبراسلام سکوت خیس مصطفی قلیزاده علیار سایه مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی سکوت ابدی وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) وب نوشته مهدی میانجی ►▌ استان قدس ▌ ◄ کلبه تنهایی نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی مـ یـ ـرابـ عـ ـطـ ـش ستارگان دوکوهه بـــــــــاغ آرزوهــــــــــا = Garden of Dreams آرشیوی متنوع از مسائل روزمره اطلاعات عمومی خاطرات دکتر بالتازار پروانگی سردار بی سنگر وب سایت روستای چشام (Chesham.ir) مهاجر ابـــــــــــرار ستاره سهیل عطر یاس صدای شهید واقعه قافیه باران سعادت نامه (بنفشه ی صحرا) آوای انتظار جزتو بانوی اسمانی میم.صاد سکوت باران.... کلبه خاطره جیغ بنفش در ساعت 25 آن دنیا 13 جوان امروزی گروه اینترنتی جرقه داتکو سرگرمی مکاشفه مسیح ... یاس ... مهندسی آب راه کمال حقوقدان منتظر رویابین دردودل دنیای خودرو سیما وبلاگ( عاشقانه ها) سایه های خیال همسایه خورشید عشق تابینهایت آتش دل بار دیگر حضور حماسی حقوق خانواده ای دریغااااااااا چند تکه عاشقانه ادبیات بیا ازدواج کنیم عدالت جویان نسل بیدار نوشتارهای زیبا صراط عاشق تنها ولایت _ وحدت _ بصیرت قاموس من *کل یخ* دیار برف مذهبی-سیاسی-فرهنگی سفیر نور کوچولو *دیدبان رایانه ای* آموزش تست زدن کنکور علی ما آخر رفاقتیم طراحی نقشه های ساختمانی adamak mahoor ستون فقرات(درد کمرو....) دیدبان اینترنتی هنوز هم نمیدانم اینجا چه فصلیست ،که من کال ماندم و به تو نمی رسم فقط من برای تو یادداشتهای روزانه رضا سروری ع ش ق:علاقه شدید قلبی انتظار منتظَر وایسا دنیا!من میخوام پیاده شم... دنیای این روزهای من سـدرة المنتهی حرفای ناگفته زیاده ولی چه فایده گل من... الکتروتکنیک نرگس موسوی بسیج در روستای شیدان دلنوشته های یه دختر حیاتی تازه اللهم صل علی محمد و آل محمد غمگینم و غم را دوست دارم اسمس بارون گاهنامه زیست مطالب خواندنی ارغوان جواد نبض قلم کانون علما و شهدای جامعة الزهرا(سلام الله علیها) سایه سیاه درجست وجوی حقیقت الله ابهی جوجو بلوچی از شهرستان چابهار فصل انتظار شهرستان کردکوی مصباح انس magicschool خلوتگه راز دکتر علی حاجی ستوده عشق کامپیوتر من حامیان استاد خیراندیش در استان یزد شیطون آسمون عشق خورشید نی ریز عنوان؟ ♥ به وبلاگ باران خوش امدید ♥ یادداشت های یک دیوانه حاج آقا مسئلةٌ سرو sindrela دوست داشتن درد دل نسیم عشق ماندگار(خدا) آروم آروم سکوت نازک قلبم فانوس دوست من و شما مشتاق اخلاق انسانی وصال وبلاگ صدف= عشق طلاست .: غریـبـه :. لهجه سکوت سمت دوست تسنیم نماینده رسمی اموات وبلاگ دلتنگی .:: توهمات ذهن یک دیوانه ::. ... هدهد فعلا که اوضاع اینطوریه... سلام نور خدا مسأله شرعی عاشق شبگرد بی نام تنها بهار عاشق عاشقی ریگی از روی زمین برداریم، وزن بودن را احساس کنیم. با نمک خاطرات آتلیه عشق تاریک حجاب چیست؟ پای سماور مهتاب سبز
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ